مادرانه

سلام دختر کوچولوی نازم

سلام فرشته مهربون زندگی من

چقدر دلم می خواد بغلت کنم تنت رو بو بکشم و از خود بی خود شم,دلم می خواد دست و پاهای ظریف و کوچیکتو بوسه بارون کنم,دلم می خواد صورت نازتو بذارم روی صورتمو به آرامش برسم,دلم می خواد با صدای گریه ت سراسیمه به طرفت بیامو آرومت کنم,دلم میخواد با چشمای معصومت تو چشمای من نگاه کنی و من رو به باور مادر شدن برسونی.آره دخترم مادر شدن,با وجود نازنین توست که من مادر شدم.

وقتی مادر شدم تازه فهمیدم دل نگرانی های یه مادر,حس شیرین یه مادر یعنی چی....وقتی که کوچولوت تکون نمیخوره یا فعالیتش کم میشه یه دنیا غصه داری که خدایی نکرده اتفاقی براش نیفته وقتی که دلت میخواد ساعتها طاق باز بخوابی اما میترسی از اینکه اکسیژن یخورده کمتر به نی نیت برسه وقتی که مریض میشی و حاضری دردرو تحمل کنی وقتی که راه بینی و گلوت بسته میشه و حاضری به خاطر پاره تنت قرص نخوری تا آسیبی بهش نرسه وقتی که غذا دلت نمیخواد به زور میخوری تا کوچولوت ضعیف نشه وقتی که حاضری همه انرژی بدنت رو بگیره اما قوی به دنیا بیاد وقتی که دل تو دلت نیست تا جنسیت بچه ت رو بدونی اما نمیری سونو تا دلبندت اذیت نشه صبر میکنی تا وقتی که ضروری باشه بعد بفهمی که همه وجودت دختره و یه دنیا خوشحال بشی وقتی که صدای قلب نازنینشو میشنوی تا آسمونا اوج میگیری وقتی تو شکمت تکون میخوره از خوشحال ذوق مرگ میشی.آدم وقتی مادر میشه قدر مامانشو بیشتر می دونه.دخترکم روزی میرسه که تو هم مادر میشی و بهترین و غریب ترین حس دنیارو درک میکنی.حسی که شیرین ترین دل نگرانی هارو تو خودش داره که تمومی ندارن.حسی که زیباترین حس دنیاست.خدایا از اینکه من رو لایق مادر شدن دونستی ممنونم خدایا در برابر رحمت وبخششت عاجزم و نمیدونم چطور شکر گذارت باشم خدایا مثل همیشه کمکم کن,کمکم کن تا مادر خوبی برای دخترم و همسر خوبی برای همسرم و فرزند خوبی برای پدر مادرم باشم. 92.2.26